جامعهشناسی فوتبال بر سیاق جامعهشناسی سیاسی
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۰۰۰۵۷
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - فوتبال به عنوان یکی از جذابترین پدیدههای دنیای مدرن، طبیعتا با سایر حوزههای زندگی بشر نیز در تأثیر و تأثری متقابل به سر میبرد. تاثیرات قابل توجه فوتبال بر فضای زندگی اجتماعی انسانها و نیز تاثیرپذیری عمیق این ورزش از تحولات اجتماعی، زمینهساز شکلگیری "جامعهشناسی فوتبال" شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر جامعهشناسی سیاسی به بررسی روابط متقابل دولت و نیروهای اجتماعی میپردازد، بر این سیاق میتوان گفت که جامعهشناسی فوتبال نیز به بررسی روابط متقابل فوتبال و نیروهای اجتماعی میپردازد.
کارگران، سرمایهداران، حاشیهنشینها، زنان، جوانان و ... همگی مصادیقی از نیروهای اجتماعیاند که کموبیش با فوتبال در ارتباطاند و نسبت به ان حساسیت دارند.
علاوه بر نیروهای اجتماعی، دولت (نظام سیاسی) نیز در اکثر کشورهای جهان نسبت به فوتبال حساسیت دارد و این ورزش را به عنوان چیزی بیش از یک ورزش مینگرد. بویژه در کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه.
بنابراین جامعهشناسی فوتبال علاوه بر اینکه روابط نیروهای اجتماعی و ورزش فوتبال را بررسی میکند، در رابطۀ دولت با این رشتۀ ورزشی نیز کنکاش میکند؛ چراکه تصمیمات دولت، چه در جوامع دموکراتیک و چه در جوامع غیردموکراتیک، بر وضعیت نیروهای اجتماعی تاثیرگذار است و وضعیت این نیروها نیز ورزش فوتبال را از خود متاثر میسازد.
مثلا در جوامع کمونیستی بلوک شرق، طبقۀ سرمایهدار وجود نداشت و به همین سبب فوتبال در اروپای شرقی تفاوتهایی چشمگیر با اروپای غربی داشت. در فوتبال اروپای شرقی، بازیکنان ثروت چندانی نداشتند و تقریبا هیچ بازیکنی "ستاره" نمیشد؛ چراکه ستارههای فوتبال تا حد زیادی محصول رسانههای خصوصیاند.
یک بازیکن خوب یا بینظیر، لزوما ستاره نمیشود. لو یاشین قطعا بهترین دروازهبان تاریخ فوتبال است ولی کریس رونالدو حتی جزو سه بازیکن برتر تاریخ فوتبال هم نیست. ولی رونالدو یک ستاره است و یاشین ستاره نبود. اگر رونالدو هم در دهههای 1950 و 1960 در شوروی فوتبال بازی میکرد، به رغم همۀ مهارتهای شگفتانگیزش، ستاره نمیشد.
بنابراین باید گفت جامعهشناسی فوتبال نمیتواند با تفکیک سفت و سخت حوزۀ "دولت" از حوزۀ "جامعه"، صرفا به تدقیق و تامل در روابط متقابل فوتبال و جامعه بپردازد بلکه تحقیق و تفحص در روابط فوتبال و دولت نیز بر ذمۀ اوست.
در تایید این مدعا دو دلیل میتوان اقامه کرد. نخست اینکه تفکیک امر اجتماعی از امر سیاسی، کار دشواری است در پارهای از مواردِ تقابل تماشاگران تیمهای فوتبال، اختلافات اجتماعی و سیاسی چنان در هم تنیدهاند که تحویل این تقابل به عللی صرفا اجتماعی یا صرفا سیاسی، غیرممکن یا دست کم دشوار به نظر میرسد.
دوم اینکه، چنانکه گفته شد، تصمیمات دولتها در تمامی جوامع همواره آثار خود را بر نیروهای اجتماعی میگذارد و این آثار در فوتبال نیز منعکس میشود.
مثلا سیاست مهاجرپذیری در کشوری چون آلمان، از یکسو منجر به حضور رنگینپوستان در باشگاهها و تیم ملی آلمان شده و از سوی دیگر، فوتبال را نیز در کانون توجه نئونازیستهای این کشور قرار داده است.
منتقدان سیاست مهاجرپذیری معتقدند که این سیاست از یکسو منجر به افزایش بیکاری در میان "آلمانیهای اصیل" شده و از سوی دیگر، آلمانیهای رنگینپوست، لهستانیتبار، ترکتبار و ایرانیتبار پدید آورده است و این آمیزش و امتزاج آلمانیها و غیرآلمانیها، زمینهساز از بین رفتن هویت راستین ملت آلمان است.
این نگرانیهای نئونازیستها، محصول برآمده از سیاستگذاریهای کلان دولت آلمان طی چهار دهۀ اخیر بوده است.
این گونه است که جامعهشناسی فوتبال ناگزیر از نظر کردن در نهاد "دولت" و الحاق آن به نیروهای اجتماعی (طبقات و اقشار) از حیث تاثیر این دو عامل بر فوتبال و تاثیرپذیری آنها از این رشتۀ ورزشی پرطرفدار و پرهیاهو است.
همه به یاد دارند که ژان ماری لوپن، کاندیدای راستگرایان افراطی جامعۀ فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 در این کشور، در اعتراض به برآیند سیاستگذاریهای کلان دولت دموکراتیک فرانسه، یعنی در اعتراض به حضور رنگینپوستان و آفریقاییتبارها در جامعۀ فرانسه، میگفت که وقتی تیم ملی فرانسه را در میدان مسابقه مشاهده میکند، احساس نمیکند که این تیم ملی کشور اوست.
آنچه که از در هم تنیدگی حوزههای سیاست و جامعه در بحث از جامعهشاسی سیاسی گفته شد (منهای مثال مربوط به فقدان طبقۀ سرمایهدار در شوروی و تاثیر آن بر ورزش فوتبال)، ناظر بر وضعیت جوامع دموکراتیک بود. در جوامع غیردموکراتیک این در هم تنیدگی به مراتب بیشتر میشود؛ زیرا در این جوامع، دولت قدرت بیشتری برای کنشگری و نقشآفرینی دارد و حوزهها و امور دولتی بسیارند.
ضمنا خصلت اقتدارگرای دولت در چنین جوامعی، ورود دولت به حوزههای ظاهرا غیردولتی را نیز ممکن و متداول میسازد.
سرمایهداری دولتی در کنار فرایند "توسعه از بالا" در بسیاری از این جوامع، طبیعتا آثار خود را بر مناسبات ورزش فوتبال نیز بر جای میگذارد و به همین دلیل جامعهشناسی فوتبال در کشورهایی از این دست، به طریق اولی ناگزیر است دولت را نیز در کنار نیروهای اجتماعی، موضوع مطالعۀ خود قرار دهد.
بنابراین اگر در جامعهشناسی سیاسی رابطۀ متقابل "دولت" و "نیروهای اجتماعی" موضوع مطالعه است، در جامعهشناسی فوتبال صرفا رابطه متقابل "فوتبال" و "نیروهای اجتماعی" موضوع مطالعه نیست بلکه مطالعۀ رابطۀ متقابل "فوتبال" و "دولت" هم ضرورت دارد؛ چراکه دولت بر نیروهای اجتماعی تاثیرگذار است و جامعهشناس فوتبال اگر دولت را به درستی نشناسد، از شناخت دقیق نیروهای اجتماعی نیز عاجز میماند.
این وضع موجب میشود پژوهشگری که در حوزۀ جامعهشناسی فوتبال فعالیت میکند، ناگزیر از آشنایی با جامعهشناسی سیاسی باشد. در نتیجه باید گفت که جامعهشناسی فوتبال با جامعهشناسی سیاسی تا حد قابل توجهی دست در آغوش است و اولی بدون دومی چنانکه باید محقق نمیشود.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: فوتبال جامعه جامعه شناسی فوتبال جامعه شناسی سیاسی نیروهای اجتماعی ورزش فوتبال حوزه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۰۰۰۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آسیبشناسی استفاده از فضای مجازی در نظام تبلیغیرسانهای مساجد
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، مسجد اولین نهاد و جایگاه قضاوت، محل عبادت، علم و دانش، علما، مفسران و پایگاه تبلیغاتی اسلام است که حرمت بالایی دارد.
یوسف خجیر (عضو هیئتعلمی گروه ارتباطات) در مقالهای با عنوان «آسیبشناسی استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی در نظام تبلیغیرسانهای مساجد کشور» به این موضوع میپردازد که فرق اساسی بین نهاد و سازمان آن است که نهادها در پیشبرد تغیرات جامعه و کارکرد آن به وجود میآیند و فرد، مقام یا دولت در پیدایش آن دخیل نیستند.
در این مقاله آمده است که هویت یکی از مسائل مهم در جامعه است که در فرآیند گروهی حاصل می شود و این رسانهها هستند که فرایند گروهی را تشکیل میدهند و باید گفت مسجد نیز یک رسانه جمعی است که برای رسیدن به کارکردهای خود و رساندن پیام خود، نیاز به ابزار های متنوع و مناسبی دارد که یکی از آنها شبکهسازی است که یک نیاز ضروری است.
به زعم این پژوهشگر هدف این پژوهش شناسایی نقاط چهارگانه قوّت، ضعف، فرصت و تهدید شبکههای اجتماعی برای مساجد و ارائۀ راهبرد استفادۀ بهینه از این شبکهها برای ارتقای فعالیتهای تبلیغی و رسانهای مساجد کشور است. چهارچوب نظری این پژوهش سازمان شبکهای شده بری ولمن (Barry Wellman) برگرفته از کلان نظریه جامعه شبکهای شده اوست.
مساجد برای رسیدن به کارکردهای خود و رساندن پیام خود، نیاز به ابزار های متنوع و مناسبی دارد که یکی از آنها شبکهسازی است که یک نیاز ضروری استخجیر در این مقاله مینویسد: روش این پژوهش آمیخته کیفی کمّی است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی از روش تجزیه و تحلیل راهبردی یا سوات بهعنوان روش آیندهپژوهی استفاده شده است. در روش نخست، جامعۀ آماری نخبگان دانشگاهی و خبرگان حوزه شبکههای اجتماعی فعال در امور دینی و مساجد هستند که از بین آنها نمونه به روش هدفمند با معیار تدریس و تألیف بیش از پنج سال در حوزۀ رسانههای جدید و دین و فعالیت مستمر اجرایی در بخش امور دینی و مساجد و آشنایی کامل با فضای شبکهها انتخاب شده است.
* نقاط ضعف و قوت فضای مجازی در امور مساجد
به گفته این پژوهشگر یافتههای این پژوهش نشان میدهد که انتشار اخبار و تقویت شبکهسازی بین مسئولان مساجد و شهروندان و بسیجسازی جزء قوّتهای مهم؛ همبستگی اجتماعی کاذب و درگیر شدن مسئولان مساجد و مردم در فضای مجازی و انتشار اخبار جعلی جزء ضعفهای مهم؛ اقناع شبکهای دین و جهانی شدن فعالیتهای مساجد و تنوع و تعدد مخاطبان مساجد جزء فرصتها؛ و ترویج خرافات دینی توسط مغرضان و اعتیاد مجازی فعالان امور مساجد و تضعیف خانوادۀ ایرانیاسلامی جزء نقاط تهدید است.
هماهنگی بین سازمانهای متولی تولید محتوا، نرمافزار با مختصات ارزشهای اسلامیایرانی کشور و همکاری چندجانبۀ همه ذینفعان ازجمله سیاستگذاران، دولت، سازمانهای نظارتی و ... این حوزه باید بهعنوان راهبرد مرجح مدّ نظر قرار گیردبه زعم خجیر مهمترین راهبرد طراحی و تولید و راهاندازی شبکۀ اجتماعی بومی توسط دولت برای تولید محتوای فرهنگی و دینی و تربیتی مناسب از سوی فعالان مساجد و برنامهریزی نهادهای دولتی و غیردولتی دینی برای تولید و انتشار محتوای دینی در این شبکهها است.
همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهد که هماهنگی بین سازمانهای متولی تولید محتوا و نرمافزار و ایجاد محتوا با مختصات ارزشهای اسلامیایرانی و ارائۀ خدمات ارتباطی مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و دینی کشور و همکاری چندجانبۀ همه ذینفعان ازجمله سیاستگذاران، دولت، سازمانهای نظارتی، بخش خصوصی و سایر دستاندرکاران این حوزه باید بهعنوان راهبرد مرجح مدّ نظر قرار گیرد.
در یک جمعبندی کلی باتوجه به یافتههای این پژوهش، بین آزادی طرح مطلب در شبکههای مجازی اجتماعی و احراز جایگاه حوزه عمومی توسط این شبکه ها ارتباط معنی دار وجود دارد. آزادی طرح مطلب در شبکههای اجتماعی مجازی بر تغییر حوزه عمومی از مسجد به شبکههای اجتماعی مجازی تأثیر مثبت و معنی دار دارد.
در پایان لازم به ذکر است که بین رابطه دسترسی آسان و غیر مکانمند و غیر زمانمند بودن شبکههای مجازی و احراز جایگاه حوزه عمومی توسط این شبکهها ارتباط معنی دار وجود دارد، در نتیجه دسترسی آسان به شبکههای مجازی بر تغییر حوزه عمومی از مسجد به شبکههای اجتماعی مجازی تأثیر گذار است.
انتهای پیام/